عجمین

یزدفردا :حجت الاسلام عجمین مدیرکل اداره ارشاد اسلامی یزد که بعد از آمدن استاد عاصی از قم به یزد هجرت نموده وعجمین، روحانی روحانی زاده اندیشمندی که سالها قبل در زمان احمدی، مدتی معاونت فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد را تجربه کرده است، خوب می دانست که با توجه به شرایط و ذهنیتها و مشکلات، فعالیت در ارشاد موجود چقدر سخت و مشکل است، او که سالها قبل برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرده، آینده و آبروی خود را بخاطر هیچ در یزد به حراج نگذاشت و بخاطر پست کوچک مدیر کلی فرهنگ و ارشاد اسلامی، به یزد نیامد .

عجمین با توجه به پایگاه و جایگاهی که در دفتر آیت الله مصباح یزدی داشت، بازگشتش به یزد یک نوع پسرفت و سقوط و عقب گرد غیر قابل جبران بود، و او سیاستمدارتر و زیرکتر و آگاهتراز آنبود، که خود را در این شهر کوچک، سوژه منتقدین و مخالفان بنماید.

همه منتقدان دولت نهم بر این عقیده بودند که آمدن عجمین در لباس روحانیت به ارشاد یزد، بدلیل وجود شایعات و ذهنیتها، ارشاد یزد سیاسی و مذهبی خواهد شد، و این در درازمدت، به نفع عجمین و عاصی نخواهد بود و بهانه های زیادی بدست مخالفان خواهد داد.

و دوستان بی طرف هم بر این عقیده بودند که با توجه به شرایط آن روز جامعه، و شعار عدالت خواهی احمدی نژاد، یکی از بهترین گزینه ها برای فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد، انتخاب فردی غیر سیاسی از درون ارشاد است، که تجربه موفقی در قسمتهای مختلف ارشاد داشته، و خوب زوایای مختلف ارشاد و ظرفیتها و نیروها و توانائیهای موجود را بشناسداما دریغ که انتخاب چنین فردی غیرممکن بود .

به هر حال مراسم تودیع و معارفه جناب آقای غیاثی مدیرکل محترم و ارزشی و خدوم فرهنگ و ارشاد اسلامی و حجت الاسلام عجمین مدیرکل جدید این اداره در یزد انجام شد

و شوق الشعراء منتقد یزدی اینچنین آمدن اورا به رشته تحریر در آورد :در غیاب رئیس شورای فرهنگ عمومی و بسیاری از چهره های فرهنگی و سیاسی و دانشگاهی استان، و با حضور عاصی و ابوئی و فاخرزاد و خورشید نام و معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در روزی که فعالیت های اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تعطیل بود، مراسم معارفه عجمین مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد و تودیع غیاثی، با چهل و پنج دقیقه تاخیر و بهت شروع شد، اصحاب فرهنگ و هنر و کارکنان ارشادی که در تالار هلال احمر حضور یافته بودند، با شروع مراسم، نه دست زدند و نه صلوات فرستادند، انگار منتظر بودند تا کسی تکلیف آینده فرهنگ را برای آنان روشن سازد. عجمین یک سخنرانی کوتاه و پربار، برنامه اش را اعلام و کار خود را شروع کرد، عجمین روحانی و روحانی زاده است، و این در لباس روحانی بودن و با این لباس در سنگر فرهنگ و ارشاد نشستن، هم ضعف است و هم حسن، او می بایست که فرهنگ را نه در شعار، که در عمل راهبری کرده و فرهنگی عمل کند، و خوب توجه داشته باشد، که شکست او، یعنی شکست جامعه روحانیت یزد. عجمین در شروع، کار خود را بسیار مشکل و وظیفه خود را بسیار سنگین کرد، چرا که از فرهنگ دینی و فرهنگ شیعه و تعهد و رسالت شیعه سخن گفت.دین داشتن مشکلی نیست، چرا که هر کسی دینی دارد، اما شیعه بودن و شیعه ماندن، سخت مشکل است، و وظیفه و مسئولیت را بسیار سنگین می سازد. نمی شود شیعه بود و سکوت کرد و بی تفاوت بود. فرهنگ و ارشاد یزد، پس از سالیان دراز یکنواختی و رابطه گرایی و سکوت و سکون، و عدم رعایت اصول شایسته سالاری، در شرایط آنروز، نه تکان و لرزش، که زلزله می خواست ، یک مدیرکل با قدرت و تلاشگر و زلزله ساز، که بتواند قاطعانه و با شجاعت، بدون نگاه به مصلحت، تصمیم بگیرد، حرکت کند و کار انجام دهد.

عجمین سکان مهمترین دستگاه فرهنگی استان را در دست گرفت و با توجه به سابقه فعالیت در این اداره و شناخت کافی از عملکرد آن دست به تغییراتی که خیلی آن را حتی در تصور خود نمی گنجاندند زد و به هر حال تحول ،واکنش هائی را نیز در پی دارد .

اما عملکرد عجمین چیزی نیست که در یک مقاله یا یاد داشت قابل بررسی باشد به هر حال عجمین آمد و با پرچم تعامل با همه در راه احیای فرهنگ دارالعباده به هر آنچه اعتقاد داشت عمل نمود از انتخاب رئیس روابط عمومی ارشاد اسلامی که زمانی سردبیر سیاسی روزنامه خاتم پرچمدار اصلاح طلبان استان گرفته تا بهاء دادن به محمد رضا شجریان هنرمند برجسته و خاک صحنه خورده به عنوان رئیس اموز سینمائی استان که همه نشان از فراجناحی بودن تفکر این مدیر بود .

وی با بهاء دادن به محمدرضا شوق الشعراء و مصاحبه اختصاصی با وی حصار رسانه های مکتوب را شکست که به تهديد مدير كل ارشا د توسط سردبير خاتم يزد می توان اشاره نمود و حرکتهای بنیادی در قسمت انجمن های فرهنگی مادام العمر استان که سالها در حصار عده ای بود و هرگز نه نشانی از جهش و یا جذب مخاطب را ما در آن ندیدیم به حق توانست گام های موثری در این عرصه بردارد .

و حال با فشار بر یک مدیر چه اهدافی دنبال می شود آیا این فشارها با فشارهائی که چند سال پیش بدون بردن نام، برای به حاشیه راندن و ترور شخصیتی یک مدیر سابق، روزنامه خاتم در یک تیتر جنجالی و داغ، خبر از دستگیری و بازداشت یک مدیر فرهنگی سابق یزد در کرمانشاه بجرم قاچاق عتیقه داد، خبری که بر خلاف وعده داده شده، هیچگاه دیگر به آن پرداخته و اشاره نشد، ودیروز بنوعی دیگر فاخرزاد با خبری مشابه و با تیتر مرد شماره دو زیر سوال رفت تا معاونت سیاسی امنیتی نشود چه تفاوتی دارد .

آیا براستی کنسرت شهرام ناظری در جهت اعتلای فرهنگ و هنر یزد برنامه ریزی شده بود یا در جهت فروش بلیط 5000 نفری تالار....و بهره برداری از نقاط ضعف احتمالی حواشی برنامه ؟

به هر حال امیدواریم همه درد فرهنگ و هنر داشته باشیم نه درد دیگری که درمانش را محال می دانیم ؟